شهیدان روستای یکله
بسم رب الشهدا
((شهیدان پرچمداران اسلام هستند))
پرده بردار ز رخساره بى پیكر خویش
بار دیگر بگشاى آن لب چون شكر خویش
بى تو شد صرت من ، چون ورق برگ خزان
دست من گیر و ببر باز مرا در برخویش
شده ام بى تو اسیر غم و ویرانه نشین
از چه آخر تو نگیرى خبر از دختر خویش
آنچنان رنج اسیرى ز تنم برده توان
كه دگر تاب ندارم بزنم بر سر خویش
كه بریده است - پدر جان - سر تو، تشنه لبان
چه كنم گر ندارم سینه پر اخگر خویش
آتش عشق تو نازم كه مجالم ندهد
تا كه آبى بفشانم ز دو چشم تر خویش
قیامت بی حسین غوغا ندارد"شفاعت بی حسین معنا ندارد"حسینی باش كه در محشر نگویند"چرا پرونده ات امضاء ندارد
آبروی حسین به كهكشان می ارزد ، یك موی حسین بر دو جهان می ارزد ، گفتم كه بگو بهشت را قیمت چیست ، گفتا كه حسین بیش از آن می ارزد
اول سلام من با نام سرور شهیدان اقا اباعبدالله الحسین شاه شهیدان اقا و مولایمان حسین ابن علی
دوم سلام من به ابا الفضل با وفا شاه با وفایان عباس بی دست تشنه شهید کربلا اقا عباس ابن علی
سوم سلام من به علی اصغر انکه از پی یک جرعه اب زد حرمله با تیر جفا بر گلوی او یاعلی ابن حسین
چهارم سلام من به اکبر شبه پیغمبر انکه اسوه جوانان بود در کربلا انکه جنگید با جفا تا ظلم را بر کند یا علی اکبر حسین
پنجم سلام من به قاسم انکه شهادت را هم چون شیرینی عسل می دید انکه رخت دامادیش شد کفن شهادت او یا قاسم ابن حسن
ششم سلام من به شهیدان و قهرمان صبر کربلا زینب سلام من به سفیر شام رقیه شیرین کلام
شهیدان زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی می خورند
یکله :
روستای یکله همانند همه روستا های دیگر همچون مردم هر شهر و دیاری برای پیروزی انقلاب زحمات زیادی کشیدن و در زمان جنگ تحمیلی همراه مردم در جبهه حق علیه باطل حاضر شدند و در مقابل تجاوزات دشمن ایستادن و تا اخرین نفس در مقابل انها ایستادند و نگذاشتن تا کشورهای مثلا ابر قدرت غرب که عراق را واسطه ای برای رسیدن به اهداف ننگین خود دیده بودند و در زمان جنگ کمک های بسیاری به عراق کردند اما نمی دانستند که در وجود این ملت چنان انرژی از طرف خداوند است که نمی توان انها را با سلاح و تحریم از بین برد اما با عنایت و قدرت لایزال خدا سلاح دشمن در مقابل این مردم همانند خمیر نرم شد سلاح ها بداد کشور های غربی نرسید و این ملت با سرافرازی پیروز شد و در این راه شهدا بسیاری داد که شهیدان این کشور برای مردم کشورهای دیگر اسوه شده است .
ما نیز در این بخش به شهدای بزرگ روستای یکله می پردازیم که مانند تمام مردم وظیفه خود می دیدند که در مقابل تمام تجاوزات کشورهای بیگانه بایستند ونگذارند که کشور های بیگانه، کشور با تمدن ایران را زیر سلطه خود قرار بدهند این ها همان مردمانی هستند که که مانند کوه در مقابل تجاوزات کشور های ابر قدرت ایستادند وبا کمک خداوند قادر و منان و با عنایت اقا صاحب الزمان مهدی موعدتوانستند که با غیرت ایرانی از تمام تجاوزات به خاک پاک ایران دفاع کنند و خون پاک خود را در این راه بریزند خود را در اب روانی که ازچشمه های بهشت است بیندازند واز اب گوارای ان بنوشند و فرشتگان خدا به انها لبیک بگویند و به انها بگویند بخورید و بیاشامید که این وعده خدا بود که به شما ندا دادیم.
در این میان شهدای روستای یکله را به عرض شما میرسانیم که این روستا با دادن شش سرباز جان بر کف که خون خود را در راه ازادگی سربلندی اسلام ریختند واز شرف و ناموس خود و ایران دفاع کردند .
در این راه روستای یکله با دادن شش شهید برای پیروز انقلاب و سرافرازی اسلام دین خود را تا حدودی اعدا کرد شهدای مانند شهید سید ابوالحسن حسینی،شهید علی بگجانی،شهید جواد طاهری،شهید حسین طاهری... .
اما در این میان سه برادر بودند که اسم یکی از انها را در بالا قید شده است شهید حسین طاهری این سه برادر که حسین ، همت ، و رجب بودند عازم جبهه شدند که از این سه برادر فقط جنازه شهید حسین طاهری امد و دو برادر دیگر همت طاهری و رجب طاهری مفقودالاثر شدند و هیچ وقت به خانه بر نگشتند و در کنار شهیدان دیگر ارمیدند و به وعده حق الهی رسیدند و پدر شان اصغر طاهری نیز یک سخن بزرگ اعلام نمود که(( من افتخار می کنم که سه شهید در راه خدا داده ام و از این قضیه هیچ ناراحت نیستم و افتخار می کنم))
در این بخش به فرا زی از وصیت نامه شهید سید ابواحسن حسینی توجه می کنیم
نام و نام خانوادگی:
نام پدر: سید اسماعیل تاریخ تولد:6/5/1333
شغل: روحانی وظیفه در جبهه:امام جماعت
محل شهادت: شوش دانیال تاریخ شهادت:2/1/1362
قسمتی از وصیتنامه شهید...
((سلام بر سنگر های خونین سلام،سلام بر شهیدان کربلایی حسین(ع)وسلام بر یاران با وفای حسین(ع) ملت ایران متکی بر اسلام ایمان است.اگر از زمین به جای اب خون جاری شود این ملت از پای نخواهند نشست.سلام بر قهرمانان ایران که آزاده اند وازاد منش...))
خاطره ای از زبان همسر شهید...
ایشان می فرمایند شهید حسینی بعد از ازدواج بارها به صورت داوطلبانه به جبهه رفته بودند در یک مورد یکماه خانواده ایشان از موضوع خبر نداشتند که شهید کجا رفته تا اینکه پس از یکماه معلوم شود که ایشان به جبهه رفته ودر انجا زخمی شده و در بیمارستان بستری بوده است بعد از شهادت هم سالها مفقود گشت وبعد از سالها...))
بعد از جنگ نیز روستای یکله در راه این خاک پاک ایران شهید دیگری داد که به مختصر نحوه شهادت او را توضیح می دهیم
تاريخ تولد :-/--/1352 |
نام پدر : حسین |
تاریخ شهادت : 4/4/1381 |
محل تولد :همدان /همدان /يكله |
طول مدت حیات :29 |
محل شهادت :اسلامشهر |
|
مزار شهید : باغ بهشت همدان مزار شهیدان |
شهید جواد طاهري در سال 1352 در روستاي يكله از توابع همدان در خانوادهاي زحمتكش و بزرگوار ديده به جهان گشود. دوران زيباي كودكي خويش را در دامان پرمهر و محبت خانواده گذراند. وي پس از پشت سرنهادن مقاطع تحصيلي، همراه با كار و فعاليت موفق به اخذ مدرك ديپلم گشت. طاهري، انساني محنتآزموده و متديّن بود. كسب فضايل و معنويات در بستري مناسب به روح و جان وي زيبايي خاصي بخشيده بود.
وي از همان جواني عاشق خدمترساني و كمك به مظلومان و مستضعفان بود و دفاع و حراست از اين مرز و بوم و دستاوردهاي ناب حكومت اسلامي را ارج و قدر مينهاد. به قرآنكريم عترت و رهنمودهاي آيات عظام از صميم قلب مهر ميورزيد. به اعتقاد از باورهاي ديني و خالصانه خويش در سال 77 به صف جان بركفان رزمآور نيروي انتظامي پيوست و راه خدمت به اسلام و مسلمين را در زيباترين لحظات زندگي برگزيد.
جواد طاهري در لحظاتي كه اوج دوران شيرين جواني را تجربه ميكرد، به رغم غيرت و اداي دين در چهارمين روز تيرماه سال 81 در حال انجام وظيفه و گشتزني، با اشرار مسلّح و خونخوار در شهرستان اسلامشهر درگير و مظلومانه بر اثر اصابت گلوله و خونريزي شديد در سن 29 سالگي جان به جان آفرين تسليم نمود و با كاروان دوست همراه شد.
اما نا گفته نماند که در روستای یکله یک شهید دیگری نیز هست که به اشتباه در خاک این روستا ارمیده است این شهید که به اشتباه به این روستا اورده شده است این شهید به جای سید عباس حسینی که در ان زمان اسیر رژیم بعث عراق بود اورده شده است وقتی که خانواده سید عباس می بینند که از پسر خودشان خبری نیست و مدت هاست که در جبهه مانده و هیچ خبری از ان بدستشان نمی رسد و خودشان به دنبال سید عباس می گردند اما هیچ کس از او خبر نداشت حتی صلیب سرخ چون او در یک زندان مخفی اسیر بود و رژیم عراق اسم او را به صلیب سرخ نداده بود که او را جزوه اسیران در بند عراق شمرده شود در این میان یک شهید دیگری بود که از اسم و شکل شبیه سید عباس بود و خانواده سید عباس که فکر می کنند که پسر خودشان است ان را به روستای یکله می اورند و دفن می کنند اما بعد از سالها از طرف صلیب سرخ اعلام می شود که سید عباس حسینی فرزند سید ابراهیم حسینی اسیر رژیم بعث عراق است اما خانواده حسینی بر این فکر بودند که اشتباه است و فرزندشان شهید شده است اما با پیگریشان می فهمند که سید عباس زنده است وان شهید را به اشتباه اورده و دفن کرده اند از یک سو به علت زنده بودن فرزندشان شاد بودند و از سوی دیگر که شهید غریبی که اسم ان هم سید عباس بود را اورده و دفن کرده اند ناراحت بودنند اما بعد از اتمام جنگ و آزاد شدن اسیران سید عباس نیز آزاد شد و سید عباس شهید نیز در خاک روستای یکله آرام گرفت وبا کاروان امام حسین همسفر شد و بهشت را منزل ا خرت خود قرار داد.
اما سید عباسی که اسیر بود در جنگ شیمیای شده بود و هنگام امدن به روستا حال خوبی نداشت و شنکنجه عراقی ها او را از پای در اورده بودند اما با عنایت خداوند بزرگ حال او رو به بهبودی رفت و توانست نفسی از ته دل بکشد اما هنوز هم اثار شیمیای در وی باقی مانده واو را گه گداری اذیت می کند
شعری كه بر كاشی حرم مطهر حضرت حك شده است
آنكو در این مزار شریـف آرمیـده اسـت
ام البكّا رقیه محـنت كشیــده اســت
این قبر كوچك است از آن طفل خـردسال
كز دهر سالخورده بسى رنـج دیـده است
اینجا زتاب غم دل زینب شـده اسـت آب
بس ناله یـتـیـم بـرادر شنیـده اسـت
اینجـا ز پا فـتاده و او را ربـوده خـواب
طفلى كه روى خــار مـغیلان دویده است
یا رب به جـز رقیــه كدامـین یتیـم را
سر تسكین بدیـدن سـر از تـن بریده است
نازم به آنكه هستى خـود داد و از خـداى
روز ازل مـتاع شفـاعت خـریده اسـت
تنهــا زمین نگشتـه عـزا خانـه حـسین
پشت فـلك هـم از غم آن شه خمیده است